مشخصات فیلم

موسیقی
روکه بانیوس
فیلم‌برداری
آنتونی داد منتل
تدوین
دانیال پی. هانلی
مایک هیل
توزیع‌کننده
وارنر برادرز
تاریخ (های) انتشار
۷ دسامبر ۲۰۱۵ (نیویورک)
۱۱ دسامبر ۲۰۱۵ (آمریکا)
مدت
۱۲۱ دقیقه
کشور
آمریکا
زبان
انگلیسی
بودجه
۱۰۰ میلیون دلار
گیشه
۵۳٫۱ میلیون دلار

کارگردان
ران هاوارد
تهیه‌کننده
برایان گریزر
ران هاوارد
ویل وارد
جو روث
پائولا وینستین
فیلم‌نامه‌نویس
چارلز لویت
داستان
چارلز لونت
ریک جافا
آماندا سیلور
بر پایه
در دل دریا اثر
ناتانیل فیلبریک
بازیگران
کریس همسورث
بنجامین واکر
کیلین مورفی
تام هالند
بن ویشاو
برندن گلیسون

پوسترهای فیلم In the heart of the sea

ژانر
اکشن،ماجرایی،بیوگرافی
امتیاز IMDB
6.9 از 10
امتیاز من
3.5 از 5
درجه فیلم
PG-13

خطر لو رفتن داستان

نقد و بررسی فیلم

قبل از ایراد سخن لازم می‌دانم این نکته را یادآور شوم که، بنده نه تحصیلاتی در زمینه‌ی هنر سینما دارم، نه فیلم‌نامه نویسی و نه حتی نقد! لذا این مطلب تنها نظر شخصی بنده است. شاید از دید یک متخصص، مواردی نیز در آن باشد که علمی و صحیح نباشد.

خلاصه‌ی داستان

داستان از آنجایی شروع می‌شود که یک نویسنده، برای دیدن تنها بازمانده‌ی کشتی مغروق، راهی سفر می‌شود و پس از دیدار با وی و خواهش فراوان، او را راضی به بازگو کردن می‌کند. زمانی که روایت داستان شروع می‌شود، تصویر به گذشته می‌رود و نشان می‌دهد چگونه این افراد در کنار هم جمع شدند و در راه شکار نهنگ، چه اتفاقاتی برای آن‌ها رخ می‌دهد.

اتفاقاتی نظیر طوفان، درگیر شدن با موبی‌دیک و در نهایت غرق شدن کشتی، آوارگی در دریا، گرسنگی، مرگ و حتی خوردن مردار!

زمانی که راوی این اتفاقات را بازگو می‌کند، کاملا در‌میابید چرا از یادآوری این خاطرات امتناع می‌کند و در طی این سالها، چه بار سنگینی را با خود به‌دوش کشیده است.

نقد و بررسی فیلم

راه هاوارد را اگر نگوییم بهترین کارگردان، اما قطعاً جزء ده نفر اول بهترین‌هاست و از زمانی که اولین‌بار با فیلم بی‌نظیر راز داوینچی و بعد از آن شیاطین و فرشتگان، با او آشنا شدم، به یکی از طرفداران پر و پاقرص وی تبدیل شدم و سعی کردم کارهای او را دنبال کنم. فیلم Inferno را نیز به همان زیبایی ساخت و از تمام هنر تام هنکس استفاده کرد. پس از آن به‌دنبال یک فیلم زیبای دیگر از ران هاوارد بودم که با فیلم in the heart of the sea یا با نام فارسی در قلب دریا (در دل دریا) مواجه شدم.

شاید ابتدا امتیاز 6.9 از 10 در IMDB مرا مردد کرد، اما با خودم گفتم اینبار به امتحانش می‌ارزد، و پس از دیدن فیلم واقعاً برایم سوال شد که چرا 6 امتیاز؟ این فیلم به‌نظر من می‌توانست امتیاز 7 را بگیرد.

اگر مثل من از داستان‌های دریانوردی لذت می‌برید، شک نکنید که این فیلم برای شماست. محوریت در این فیلم به‌نوعی با نهنگ معروف (موبی‌دیک) ارتباط دارد. داستان از آنجایی شروع می‌شود که نویسنده‌ای تقریباً تازه‌کار، برای چاپ کتابش (موبی‌دیک) به دیدار یکی از بازماندگان کشتی شکار نهنگ که با موبی‌دیک برخورد داشته‌است می‌رود و از او می‌خواهد تا داستان آن اتفاقات را برایش تعریف کند. البته در ابتدا با مقاومت آن شخص مواجه می‌شود اما در ادامه، راوی به بازگویی خاطرات راضی گشته، و داستان به گذشته فلش‌بک می‌زند. از انجایی که کتاب این داستان را نخوانده‌ام، نمیدانم تا چه‌حد به اصل داستان پایبند بوده‌اند، اما به نظر من با توجه به نحوه‌ی پایان‌بندی، آن‌طور که باید به اتمام نرسید و برعکس استاد نولان که همیشه درهای زیادی برای مخاطب باز می‌گذارد و تا ابد ذهن شما را درگیر می‌کند، در این فیلم سعی شده مانند مادری دلسوز و سختگیر، تمام درها را قبل از خروج ببندند و تکلیف همه‌چیز را مشخص کنند و با وجود اینکه خود من از پایان‌های باز اصلا خوشم نمی‌آید (بجز ساخته‌های بی‌نظیر کریستوفر نولان)، اما اینبار احساس کردم دیگر زیادی تمام درها بسته شده و حتی گاهی بسیار با عجله و تنها برای رفع تکلیف.

اگر به آغاز برگردیم و در مورد صحنه‌های فیلم صحبت کنیم،‌ باید بگویم که جلوه‌های ویژه واقعا خوب کار شده بود و صحنه‌های جدال با طوفان، درگیری با نهنگ‌ها و البته گیر افتادن در دریا بسیار حرفه‌ای تصویر سازی شده است.

ریتم داستان نیز مناسب بوده و نه آنقدر تند است که از داستان جا بمانید، و نه آنقدر کند که حوصله‌ی شما را سر ببرد و مجبور شوید آن را جلو بزنید!

هاوارد از همان ابتدا تکیلفش را با بیننده روشن می‌کند و با صحنه‌ی ابتدایی که جدال با طوفان رقم می‌خورد، به شما این نوید را می‌دهد که قرار است تا انتها با هیجان، استرس و تکاپو دست و پنجه نرم کنید.

وجود بازیگران مسط، محبوب و خوش چهره نظیر کریس همسورث، بنجامین واکر، کیلین مورفی، تام هالند و سایرین نیز به جذابیت این فیلم افزوده است و شما را مطمئن می‌سازد که قرار است یک فیلم خوب را مشاهده کنید.

اول از همه بازی کلین مورفی عزیز را به حق، از بهترین‌های سینماست را بررسی می‌کنیم. گریم مناسب و درگیر شدن او با نقش کامل بوده و فکر کنم تجربه‌ی بازی در فیلم‌هایی با این زمان تاریخی نظیر Peaky Blinders، را کاملا در اینجا پیاده کرده است.

پس از او، نوبت بنجامین واکر است. ناخدایی بی تجربه و از خانواده‌ای معروف در زمینه‌ی دریانوردی و شکار نهنگ. پسری جوان که نه به‌خاطر تجربه و تخصص، بلکه به دلیل نام خانوادگی، به ناخدایی این کشتی انتخاب شده است، و برای آنکه نشان دهد ارباب کیست، دائماً به مخالفت با دستیار محبوب و کارکشته‌اش اوون چیس (با بازی کریس همسورث) می‌پردازد، تا جایی که حتی ممکن است جانشان را از دست بدهند.

و اما، گل سرسبد فیلم، کریس همسورث. بازی او واقعا زیباست. مخصوصاً در این سبک فیلم‌ها. انگار او را برای همین سبک ساخته‌اند! نکته‌ی جالب اینجاست که بالاخره وی را در یک فیلم دیدیم که در طول داستان، پیراهنش را در نیاورده و عرض اندام نمی‌کند!

صحنه‌هایی در فیلم که به اتفاقات پس از غرق شدن کشتی و گم شدن در دریا می‌پردازد نیز جای تامل دارد. نمی‌دانم آن سطح از لاغری، ضعف و رنجوری بازیگران حاصل ریاضت‌های قبل از فیلم‌برداری بوده است و یا تنها حاصل گریم، اما هرچه بود، با بازی کامل بازیگران، حس درد و رنج را به بیننده کاملا منتقل نموده و مخاطب را با بازیگران همراه و هم‌درد می‌سازد. اما نکته‌ای که لااقل برای من سوال و ابهام ایجاد کرد، صحنه‌ی برگشت بازماندگان بود. آنجا که 3 ماه گذشت و ما دیگر از لحظه‌ی نجات بازیگران را ندیدیم، تا آنکه در اسکله، ورودشان به شهر نمایش داده شد. نکته آنجا بود که بعد از آن‌همه سختی، تنها پس از سه ماه، بدنشان به حالت عادی برگشته بود و تنها کمی سوختگی بر صورتشان مانده بود. به‌شخصه فکر می‌کنم بعد از آن‌همه مشقت، گرسنگی و بودن در مقابل آفتاب، نباید به این سرعت به حالت عادی بازگردند !

خلاصه‌ی کلام آنکه، این فیلم برای من جذاب و زیبا بود، و آن را به پوشه‌ی Best منتقل کردم، و البته امتیاز 3.5 از 5 را برای آن برگزیدم.

امیدوارم شما نیز از تماشای این فیلم لذت ببرید. ایام بر شما خوش.