با سلام و درود.
نظر من:  و نیم

بررسی فیلم گودزیلا

گودزیلا، یک نام آشنا برای ما ایرانیها ! صدا و سیمای ایران از بس فیلم قبلی گودزیلا (1998) را از تلویزیون ملی نشان داد، که این اسم کاملا در ذهن ما ایرانیان شکل گرفت !

این فیلم محصول 2014 آمریکاست، و جزو 10 فیلم پرفروش 2014 هست. روند کلی فیلم از نظر من خوب هست ( عالی نیست ). بعضی سکانسها من رو خسته میکرد ( البته فقط در حد یک دقیقه ) اما در کل فیلمی مهیج و البته امید بخش هست. جلوه های ویژه ی فیلم در سظح قابل قبولی بود از نظر من، ولی متاسفانه سکانسهای فیلم تاریک هستند.
داستان فیلم از اونجایی شروع میشه که یک نیروگاه بر اثر چیزی شبیه زمین لرزه از بین میرود، اما مهندس مسئ
ول آن نیروگاه که همسرش را در آن حادثه از دست داده معتقد استآن اتفاق زلزله نبوده بلکه چیز دیگریست.
پس از گذشت سالها آن منطقه را قرنظینه می کنند اما مهندس بر موضعش همچنان پابرجاست تا اینکه وارد منطقه ای می شود که در آنجا موجودی را زیر نظر دارند، پسر مهندس نیز که سرباز ارتش است بر اثر اتفاقاتی وارد ماجرا می شود. موجود افسانه ای به نام موتو که از اورانیوم تغذیه می کند. موجود دیگری نیز وجود دارد به نام گودزیلا، که از آن موتو تغذیه می کند. در طول فیلم این دو بارها با هم درگیر می شوند. نیروی دریایی آمریکا نیز در حال دفاع از مردم می باشد، اما اگر کمی با دقت بنگریم، متوجه می شویم کاری جز خرابکاری نمی کند ! در ادامه ی فیلم این دو موجود بارها با هم درگیر می شوند که حالص آن ….. .
یکی از زیباترین صحنه های فیلم از نظر من، پرش سربازان از آسمان بوسیله ی چتر است که در آن دود و ابر های غلیظ به سمت زمین به حرکت در می آیند و به نظر من به نوعی فرود فرشتگان نجات رو تداعی می کنه. فرشتگانی که می دانند احتمال بازگشتشان صفر است اما با این حال همچنان بر هدفشان استوار هستند.
*   *   *   *   *   *
فداکاری     ،      توازن       ،      ایمان

فداکاری چیه؟

سربازی که جانش را در دست میگیرد و مقابل متخاصمین به پا میخیزد؟ 
محافظی که برای جلوگیری از گلوله خوردن شخصی، جلوی او میپرد؟ 
مادری که برای حمایت از فرزندش از شعله های آتش، او را عاشقانه در آغوش  میگیرد؟
پدری که برای رفاه خانواده و کسب لقمه نانی حلال، از صبح تا پاسی از شب در عمق چند متری زمین در حال کند و کاو است؟
تمام اینها فداکاری های بزرگی هستند، اما من فداکاری کودکی که تنها شکلاتش را به آن کودک گریان و غریبه ی پارک می دهد تا با شاد کردنش لبخند را جایگزین گریه اش کند، بیشتر می پسندم. چون این کودک امروز، همان سرباز یا مادر یا پدر یا محافظ فردا می شود
مسلما برای هر انسانی، جانش مهمترین چیز است اما اگر از دور نگاه کنیم، در همه ی نقاط جهان افرادی هستند که بسیاری چیزها رو از جانشون مهمتر میدانند. وطن، خانه، خانواده، حفظ جان دیگران……. .

چرا توازن ؟

جدیدا به این نتیجه رسیدم قدرتی وجود دارد که وظیفه ی برقراری توازن را در دنیا دارد. قدرتی ورای تصور ما. قدرتی که ذرات معلق هوا را غذای گیاه کرد و گیاه را غذای آهو کرد و آهو را غذای شیر و شیر را غذای لاشخور و لاشخور را غذای مورچه، و مورچه را غذای بلبل و بلبل را غذای عقاب !
چقدر زیباست، توازنِ طبیعت. و چه بزرگ است برنامه ریزِ این قدرت! چقدر زیبا گفتند که ” از هر دست بدهی، از همان دست هم میگیری! “

ایمان !

من به تو اعتماد دارم، پس وقتی میگویی این سهام را بخر رو به رشد است، نه نمیگویم. اما به تو ایمان ندارم و وقتی میگویی از این صخره بپر، آسیبی متوجه تو نیست، نمی پرم!
به تو اعتماد دارم و وقتی میگویی منتظرم باش، دنبالت می آیم، منتظرت می مانم. اما ایمان ندارم زیرا وقتی دیر می کنی یا همه رفته اند و من تنها مانده ام، من هم میروم !
ایمان ورای اعتماد است. منشا ایمان را میتوان عشق دانست. هم در زمین و هم رد آسمان. هم به خدا و هم به مخلوقش…. .
پ 1: نتیجه ی بیش از 12 ماه دوری از نوشتن و بودن در شرایط سخت، میشود مطالب از هم گسسته و کاهش قدرت نگارش در حد اول راهنمایی !
پ 2: هنوز زمان میبره تا بتونم افکارم رو مرتب کنم و نوشته هام رو وسامون بدم !
 
 
وصال پارسی